.به نام خدا.
heloo oeo helooo oeo heloooo oeo
سلام سلام..یکمی بهتر سلام
کمی بلند تر..سلام
یه کمی بهتر..سلام...
برنامه ی الوداع پایه ی سوم سال 1390-91 با جملات بالا شروع شد..
دوستان و رفقایی که الان دارید این نوشته را می خونید بدونید امروز بد ترین روزی بود که ما در مدرسه بودیم..
می خوام از جشن الوداعمون براتون صحبت کنم ولی قبلش ادامه ی داستان دفعه قبل رو می گم..
هر کس به کلاسی رفت.در اول سال خیلی ها همدیگرو نمی شناختند بعد از 2،3 ماه با هم دوست شدند،عاشق هم شدند،به هم دل بستند..
3 سال گذشت و بچه ها در کنار هم خاطرات خوب و بد رو تو ذهن همدیگر ثبت کردند..
الان اون بچه های کلاس اولی دیگه اول نیستند..اون بچه ها رسیدن به پایه ی سوم..
کلی با هم خاطره دارند..
اردوی شهید حقانی،اردوی مشهد،گریه های همگانی،خنده های سر کلاس،تکلیف ننوشتن ها،شوخی کردن ها،
زنگ تفریح ها،و...
یادش بخیر..
خدایا بهم طاقت بده تا بتونم این مطلبو تا اخر بنویسم..یاد خاطراتمون افتادم.. وای خدا جونم حالم اصلا خوب نیست.
امروز الوداع ما سومیا بود..
روزی که همه،همه ی بچه های اول،دوم،سوم و حتی معلم هامون هم گریه می کردند..
واقعا سخته..به خدا سخته که راحت از مدرسه و دوستان و معلم هایی که 3 سال با هاشون دردو دل کردیم،ازشون کمک خواستیم،اذیتشون کردیم و...
سخته خیلی هم سخته..
این مراسم خیلی خوب و با شکوه انجام شد.کسانی که حتی فکرش هم نمی کردم شروع به اشک ریختن کرده بودند..
این مراسم یه سرود خیلی قشنگ هم داشت که براتون می نویسم:
نرگس خوبم گریه نکن ارومه جونم گریه نکن
بذار تا راحت جدا بشیم مهربونم گریه نکن
دوستت بمیره گریه نکن گریم می گیره گریه نکن
اشکاتو پاک کن و بذار بریم دیگه دیره گریه نکن
دردت به جونم،دوستت بمیره،ارومه جونم،گریم می گیره،بذار تا راحت،اشکاتو پاک کن،مهربونم گریه نکن...
لحظه ی زیبا ی زندگی دیدن روی قشنگته
دوستت دارم ای بزرگ علم معلم ای روح مدرسه
بجز ریاضی و علوم و بحث دادی به من درس بندگی
همیشه یاد نگاهتم پاینده باشی تو زندگی
دوستت دارم من،بی تو میمیرم،معلم من،علم یاد می گیرم،قول بده به من،که یادم باشی،به خدا بی تو میمیرم...
ادامه شعر در ادامه مطلب..
ادامه مطلب